سیری در دنیای مجازی منطقه

در بلاگ گروگ تحریر لینک وبلاگی به اسم سرارو و کلیسان را دیدم و سرکی در ان کشیدم ، این بلاگ که عملآ کار فتوبلاگ را انجام میده در پستی به معرفی سرارو پرداخته و بعد هم با عکسهائی از سد سرارو و کوه تغیرو و نخلستانهای انجا به معرفی افراد دلاور و نامدار انجا پرداخته و با تحریف تاریخ، واقعه جنگ طاهر محمد با چپاولگران رودبار زمین  را به سردار حسن علی کرمشاه دیگر برزگمردی از طائفه طاهرزئی دانسته ، و نوع داستان پردازی ایشان نیز عجیب است ، که مثلآ : حسن علی به دو بردار که اسم شان نمی دانم !! برخورد کرده ! و ......... دوستان عزیز تحریف تاریخ و نوشتن وقایع من در اوردی به نام وقایع تاریخی  عملی غیر فرهنگی است . دوست عزیز نویسنده وبلاگ سرارو : ان دو برادر که شما اسم شان را نمی دانید مراد سلیمان و لطفی سلیمان بودند که جهت خرید بعضی مایحتاج مراسم عروسی لطفی برادر کوچک تر مراد عازم گروگ بودند و در راه با طاهر  محمد برخورد می کنند و طاهر از انها می خواهد زنها و بچه را به جای امن ببرند تا انها به نبرد با غارتگران بپردازند که سلیمان مراد شخص سومی را که همراهشان بوده را همراه زنها و کودکان به سرارو یا همزنگ می فرسته و در رکاب طاهر محمد به جنگ با راهزنها می پردازه و در ان جنگ لطفی برادر سلیمان کشته می شه ، اما دوست عزیز حسن علی کرمشاه همیشه بین سی تا چهل نفر مسلح همراهش بوده و عجیبه که شما نوشته اید تنها بوده !و ایشان هیچ وقت با سلطان بهادر مشکلی نداشته ، به طور مثال در جنگ چه بغان که بین دو قوم  میر و طاهرزئی رخ داد سردار حسن علی کرمشاه با چهل نفر از تفنگچیان خود در نخلستان کلبه دین میهمان ملاحسن بوده و اصلآ در ان جنگ دخالت نکرده و علت این امر نیزبخاطر صمیمت ایشان و سلطان  بهادر بوده

در ادامه مطلب می پردازیم به اقای ابراهیمی نویسنده کتاب سیریک

                

تصویر سلطان بهادر برکت عبداانبی انوشیروانی ، با تشکر از اقای قتالی از جاسک بخاطر فرستادن این تصویر و همفکری با بنده برای نوشتن این پست

اما اقای ابراهیمی نویسنده کتابی که هنوز بدستم نرسیده و با استناد به چند صفحه اسکن شده توسط استاد اراسته به ان می پرادزم ، البته اقای ابراهیمی اگر یادتان باشه یک سال قبل قول این نقد را به شما دادم و امید است دوستان فکر نکنند بنده به پیروی از منتقدان ایشان ساز مخالف می زنم!! اولین نقطه ای که به ذهن بنده رسید این بود که حضرتعالی نوشهر طاهروئی را با گروگ اشتباه گرفتید و هر وقت که به نوشهر رفته اید فکر کرده اید گروگ است و فاصله دوکیلومتری انرا در کتاب خود به  گروگ ربط داده اید ،  . و شاید نوشهر شهری کوچک از توابع سیریک باشد زیرا گروگ از لحاظ تعداد سکان از سیریک بزرگتر است ، جناب ابراهیمی   چند شهر جزشهرستان  سیریک است که گروگ یکی از شهرهای کوچک توابع سیریک شده ، و شما که بستگان زیادی در طاهروئی دارید خیلی راحت از طاهروئی گذشتید و قلعه طاهروئی را در قلب سیریک دیدید و اینکه از قلعه کردر که  نزدیک به خودتان است اسمی نبرده اید ،بگذریم !  شما اسمی از  فرهنگ بالای مردم گروگ نیاورده اید و معروفه که گروگ (مُلا و قُرون وُن تُی مُلکن ) و این تشبیه بخاطر اهل علم بودن مردم گروگ در گذشته بوده که اهل علم و فرهنگ بوده اند و از شاعر بلند اوازه گروگ و مرحوم حاجی رئیسی نیا بانی خیر در گروگ نیز اسمی نبرده اید و در کل گروگ فقط یوسف پادگانه را دیده اید ..! و اقای پادگانه نیز در کامنتی عجیب به اراسته امر و نهی کرده که چه کامنتهائی باید تائید بشه !!!

اما انجائی که اقای ابراهیمی  به اقوام گیاوان زمین می پردازه اولین حکومت را به میرها و عبدالنبی ربط داده و اصلآ سمه کَی کَبا را مثل اینکه نمی شناخته و یا میرجاجی اول و ، میر حسین و سلطان ملک دختر میر حسین اول و مادر میر حسین دوم که تنها زن حاکم در گیاون زمین است  ، و حکومت طاهر محمد ، و پیرداد همه اینها قبل از عبدالنبی هستند . بانو سلطان ملک نه تنها در بین حکام منطقه اسمی  از ایشان برده نشده ، حتی در انجائی که از قدمت 800 ساله گورستان گروگ نام برده متوجه نشده مقبره این بانوی بزرگ گیاوان زمین در همان گورستان است

در معرفی اقوام سیریک بصورتی عجیب از دَگار زهی ها با عنوان جامک دگار نام برده و بعد هوتها ! جناب ابراهیمی دگار زهی که شما میگید شاخه ای از طایفه کوپش است و هوتها کلآ به 4 زَه یا شاخه منشعب شده اند . 1 کربو زهی ، 2 میرحاجی زهی 3 عمر زهی (عمرحاجی) 4 کَلمتی . برکت ، عبدالنبی ، محمد ،دادخدا ، شاهو ، لشکری ،جامک ، دَغار ،پلی ، پهلوان ..... البته شما از طائفه بزرگ کوپش که در روستای خودتان نیز افراد سرشناسی زندگی می کنند اسمی نبرده اید وفقط به کوپشی در ردیف اسامی خانوادگی اکتفا کرده اید که خیلی از این قبیله اسم خانوادگی شان کوپشی نیست  و این دَغار زهی هم کوپش هستند نه جامک دغار، و معروف ترین دغار زهی ملا ابراهیم هستند که هم اهل علم و شریعت بودند و هم سرداری بلند اوازه در میدان نبرد ، شجره نامه ملا ابراهیم : ابراهمیم ،حاجی محمد ،ابراهیم ،علی ،دَغار ، شاهی ، فُجیر .... که در روستای کرتان زنده یاد نورمحمد شهمراد از همین طایفه هستند و یا عباس طاهری از افراد خوشنام و خیر بیابان و عباس ابراهیم که در امارات زندگی می کنند همه اینها از طائفه کوپش هستند ، البته اقای عباس طاهری از ایل طاهرزئی هم هستند ، اینکه اسمی از طائفه زرهی و اسحاق زهی ،در کتاب برده نشده جای تعجب است البته هر وقت کتاب بدستم رسید بیشتر به ان می پردازم ولی از همین 4 صفحه ای که استاد اراسته اسکن کرده به این نتیجه رسیدم که اقای ابراهیمی تحقیقات میدانی به انصورت انجام نداده و حتم دارم اسامی زیادی در ان کتاب فراموش شده که امید است که در این کتاب احجافی به پیشینه تاریخی بیابان و گذشتگان این سرزمین نشده باشد

در اخر : دوستان عزیزی که از روی تعصبی خشک و جاهلانه اتتقاد اقای ملاحی از ابراهیمی را دشمنی ایشان با نویسنده و مسائل مذهبی دانسته اید ،خواهشمندم  یک بار دیگر و بدون در نظر گرفتن مذهب نویسنده و منتقد به مطلب انتقادی حسن ملاحی در بلاگ حریره رجوع کنید ، به امید روزی که  انتقاد را دشمنی فرض نکنیم  .... یا حق