سخنی با عزیزان

درادامه پست قبلی که دوستان لطف نمود ه ودر چندین ایمیل و کامنتهای تائید نشده مارا به ضیافت انواع فحش وناسزاها برده اند و در بلاگی پستی مستقل به ما اختصاص داده شده و ما را متهم به همه چیز نموده اند و یکطرفه قطع رابطه نموده اند !!!!! در جواب این گرامی دوست می گویم ان چیزهائی را که شما نوشته بودید بنده در مطالب این بلاگ ندیده ام شاید ایشان خوب نما شده اند .................................  

از بدو فعالیت اخیر این بلاگ مواجه با امواج منفی مخالف و پارازیتهای انحرافی بوده ام ولی اینبار برای رفتن نیامده ام ...بلکه  امده ام که بمانم و بنویسم . از هرکس و هرچیز  مهم نیست طرف نقد شونده که باشد خواه مسعود زرهی باشد و یا محمد اراسته و یا بلاگ پرطرفدار طاهرزئی ، و یا هرکس دیگر به هر پست و وبلاگ قابل نقد برخورد کنم بدون تعارف ، شفاف و صادقانه نقد می شود . ولی دیگر به کل کل های دوجانبه با بلاگها نخواهم پرداخت . گذرا نقد می کنم و به پستهای اتی می اندیشم . واینرا هم یاد اور می شوم در این بلاگ همیشه حافظ حرمت اقوام و بلاگران خواهم بود و اجازه هتک حرمت را حتی به کاربران این بلاگ نخواهم داد . به امید حکمفرمائی فضائی سالم و فرهنگی در  دنیای مجازی منطقه . 

اما در پاسخ به بلاگ همسایه که مثل عروس عبید زاکانی قهر نموده وبلاگ ما را مزخرف ،پیرو جهالت ،و مطالب ما را تخریبی پنداشته ، اولآ گلایه ای بر مدیر این بلاگ وارد نیست روی صحبت بنده با نویسنده ان مطلب است . دوست گرامی،شما که بنحو احسن مشق شب این محصل دنیای مجازی را می نویسد : اولآ سواد و بار دست نوشتهای بنده در حد و قیاس حضرتعالی نیست که بخواهم مطالب شما را به تمسخر بگیرم . در ثانی اگر به مطالب ما دقت کرده باشید اصلآ تخریبی در ان دیده نمی شود وچیزی به تمسخر گرفته نشده . ثالثآ درپستی از بلاگ طاهو به این اشاره کرده بودم که بلاگ مذکور از پدیده های دنیای مجازی بیابان محسوب می شود و کاشکی پدیده را برای مدیر محترم ان بلاگ ترجمه می کردید تا ایشان نگویند ما موفقیت ایشان را ندیده ایم .ونقطه عجیب کامنت کاربری بنام میثم است که بعد از حاشیه رفتن ان بلاگ اظهار داشته که این وبلاگ اصلآ به حاشیه نمی رود . !!!!!!!!  در هر حال اگر مدیر محترم این بلاگ و کاربران گرامی شان از انتقادات بنده ناراحت شده اند  صادقانه از همه بزرگواران معذرت می خوام . اما در باره حذف لینک ما در ان بلاگ بایستی یاد اور شوم که طبق امار ، امار گیرهای نصب شده در بلاگ بیش از هشتاد درصد بازدید کنندگان بصورت مستقیم به وبلاگ ما سر می زنند و که حذف لینک ما در هیچ بلاگی تاثیری بر بازدیدهای ما ندارد  و بنده هم اعتقادی به لینک متقابل ندارم و لینک این بلاگ را حذف نخواهم نکرد .  

اما بعد از نقد جزئی که از بلاگ مسعود زرهی داشتم چندین کامنت و ایمیل دریافت کردم که بنده را مخالف طائفه زرهی پنداشته بودند و بعضیها در طرفداری از زرهی و بعضیها در مخالفت چیزهائی را نوشته بودند که به دلایل خاص خودم هیچ یک را تائید نکردم . دوستان اگر بنده از شخصی  از طائفه خاصی نقد کردم دلیل بر مخالفت بنده با ان شخص و ان قوم نیست . اولآ دوستان زیادی از طائفه زرهی دارم و در این طائفه افراد با سواد و فرهیخته فروانی وجود دارند که همه ان بزرگواران برایم قابل احترام و دوست داشتنی هستند .

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ب.ظ

سلام دوست گرامی حیف نیست که شما از این استعداد فقط در جهت بحث ها و جالشهای حاشیه ای استفاده کنی؟ شما از این نکارش زیبا و استفاده از کلمات بی بدیل وجملات زیبا جرا در جهت مثبت استفاده نمیکنی؟

سپاس از شما و خوش امدید

شهروند سیریک دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:44 ب.ظ



تو این اشفته بازار سیریک که بعد از سهرستان شدن امید همه مردم به بهبودی موفقیت و بیشرفت بود حالا داریم به یک فاجعه نزدیک میشیم یک فاجعه به اسم عدم کفایت و مدیریت در تمام ارکانهای دولتی و اجتماعی در راس از فرماندار بی کفایت که از الفبای مدیریت حالیش نیست تا برسد به این قلندری که مدیر دبستان هم برایش زیادیست

سیریک الان با مشکل اقتصادی که اون وضعیت لنجهای که مردم سیریک وحومه را فلج کرده حالا اون وضع بهداشت سیریک که روزانه نه درمانکاه نه مطب خصوصی برای مردم جوابکو هستند
دانش اموزانی که از سر خیر این قلندری از کمترین امکانات بهداشتی در مدارس برخوردارند که خودم مطلب مفصلی راجع بع این موضوع نوشتم که با مسئولیت خودم براتون میفرستم که این بی کفایتی را در همه زمینه ها بازکو خواهم کرد اکر شما دوستان بخواید در ویلاکتون بذارید برای مردم با مسئولیت خودم
این بیماری ویروسی در سیریک تا خدای نکرده جان کسی را نکیرد حضرات به خودشون نخواهند امد یک امار از بیماری این ویروس در مدارس سیریک یکیرید تا بدونید جه به سر این مردم داره میاد قلندر خان یا سالار خان
نوشته ام را در این زمینه اشفته بازار سیریک بزودی براتون میفرستم که برای مردم بذارید
منتظرجوابتون هستم یا هر کسی که میخواهد در وب خود بذارد اولین بیشنهاد به جناب عالی اکه میتونید

مکسانی دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:36 ب.ظ http://MAKSAN.BLOGFA.COM

با سلام
موفق باشید

درک پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:54 ق.ظ

سلام دوست من
امروز دلم گرفته بود این جملات خسرو گلسرخی را برایتان نوشتم .

معلم پای تخته داد می زد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستهایش به زیر پوششی از گرد پنهان ولی آخر کلاسی ها

لواشک بین هم تقسیم می کردند

یکی در گوشة دیگر جوانان را ورق می زد

دلم می سوخت به حال او که بی خود های و هوی می کرد

و با آن شور بی پایان

تساویهای جبری را نشان می داد

خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک چو قلب ظالمان و چهرة زندانیان تاریک وغمگین بود

تساوی را چنین بنوشت و بانگ سر داد

" یک با یک برابر است"

از میان جمع شاگردان یک نفر برخاست همیشه یک نفر باید به پا خیزد،

به آرامی سخن سرداد

تساوی اشتباهِ فاحش و محض است نگاه بچه ها ناگه به سویی خیره شد

معلم

مات بر جا ماند

و او پرسید

گر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز هم

یک با یک برابر بود ؟

سکوت مدهشی بود و سؤالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد، آری !

برابر بود

صدایش قلب ها را لحظه ای لرزاند و او با پوزخندی گفت:

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه زور زر به دامن داشت بالا بود

و آن که قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت

پایین بود

ااگر یک فرد انسان واحد یک بود

آن که صورت نقره گون

چون قرص مَه می داشت

بالا بود

و آن سیه چرده که می نالید

پایین بود.



اگر یک فرد انسان واحد یک بود ،

این تساوی زیر و رو می شد .

حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفت خواران

از کجا آماده می گردید؟

یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟

یا چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟

یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟

معلم ناله آسا گفت : بچه ها در جزوه های خویش بنویسید

یک با یک برابر نیست ....

(خسرو گلسرخی )

بزرگوارا درود بر شما
درایران یک خسرو گلسرخی به تاریخ پیوست و الگوی جوانان ازادیخواه شد ولی امروز در بیابان و بین بلاگرها چندین گلسرخی داریم که فریاد ظلم ستیزی سر می دهند !!!!!!!!!اگر عمری باقی باشد پستی را به قهرمان خلق ، خسرو گلسرخی اختصاص خواهم داد
باور بفرمائید دیدن کامنت شما باعث شارژ روحی من شد و انگیزه ای شد برای تایپ مطلبی که الان می خواهم انرا پست کنم
گرچه خیلی دیر در ستون نطرات شرکت می کنید ولی حضور بموقعی دارید
خیلی خوش امدید استاد

مردم شناسی مکران پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:50 ب.ظ http://makorananth.blogfa.com

سلام با پست سه مطلب جدید بروزم.

براهک پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:42 ب.ظ

باعرض معذرت از دوستانی که کامنتشان تائید نشده
دوست عزیزی که با نام کاربری مداد زحمت کشیده بودند و مطلب بسیار زیبائی را نوشته بودند : دوست بزرگوار بنده را ببخشای که انرا پست نکردم ادامه این بحث مشکلی را حل نمی کند و در باره ایشان باید بگویم صلاح مملکت خویش را خسروان می دانند ولی منتظر همراهی و همکاری شما با این بلاگ هستم دوست عزیز جنگلو سپاس از لطف شما بنده به این چیزها عادت کرده ام و امیدوارم با این قلم سمی در جاهای دیگر عقده هایت را خالی نکنی ، جناب موسلک کامنتی از شما نداشته ام ، اما دختر محجبه گرامی سپاس از شما ولی فکر نکنم دوستان در تدارک حمله ای گسترده بر علیه من باشند و احتمال یار کشی را در حد صفر می دانم و اینرا هم بهت قول میدم اگر چنین چیزی هم صحت داشته باشد از پس همه بر می ایم ، اما بمانی عزیز اگر شما نقدی از بلاگ مذکور دارید در همان بلاگ مطرح نمائید و بمانی جان نیمرخت خیلی اشناست و در ملاقاتی که فردا شب با شما دارم بیشتر به این موضوع می پردازیم ، بقیه کامنتها نیز ارزش بحث هم نداشتند سپاس از همه

به توچه جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ

خیلی بازار گرمی میکنی با قهرمان قصه هات چطوری مدنگ و..... برات متاسفم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد