دنیای مجازی بیابان در نیمه های بهار

 وبلاگ گروهی گیاوان زمین با هدفی فرهنگی و ایجاد ثبات و ارامش در روند بلاگهای منطقه ایجاد شد و بنده نیز بعنوان نویسنده در انجا پذیرفته شدم . امشب اولین مطلبم را در انجا اختصاص میدم به پستی که در تومن زره نوشتم و انها بعد از چند ساعت انرا حذف کردند . این هم لینک وبلاگ گروهی گیاوان [لینک]

 

امدن تومون زره درجلگه وبلاگهای بیابان؛ همه خبرهای مجازی را تحت شعاع  قرارداده و اینروزها در محافل مجازی بیشتر از تومن زره حرف می زنند. علمکرد این وبلاگ در مرحله اول کاملآ غیر فرهنگی بود و نویسنده بنوعی تسویه حساب فرهنگی را انجام می داد . ولی با اعلام واگذاری وبلاگ و امدن تیم جدید در مدیریت انجا روشی متعادل را در پیش گرفته اند که بنوعی رضایت بخش است و ضعف انها در تائید کامنتهای بی ربط است .که بایستی دقت بیشتری درتائید کامنتها داشته باشند 

 مدیران تومن زره باید متوجه حساسیت های ویژه منطقه باشند و کامنتهائی راکه تنش زا هستند نباید تائید کنند .و با احترام به اقوام و اشخاص حقیقی ؛ بیشتر به معضلات و مشکلات بیابان و سیریک بپردازند. گردهم اوردن چندین نویسنده بسیار پسندیده و ثمربخش است که اگر این گروه تداوم داشته باشد می توان گفت اولین وبلاگ گروهی است که در بیابان اغاز بکار کرده  

ادامه مطلب ...

بها دادن به ضد ارزشها

در چند روز گذشته وبلاگی تحت عنوان تومون زره و به مدیریت شخصی مجهول با نام زرهی شروع به فعالیت نمود که در رئوس کارهایش بجز تخریب و ترور شخصیت افراد حقیقی چیزی دیگر مشاهده نشده. و متاسفانه از این کار غیر فرهنگی و غیر اخلاقی استقبال زیادی شده  که همین حجم بالای بازدید و ازدیادمنشارکت در ستون نظرات بنوعی باعث تشویق دست اندرکاران این وبلاگ شده که انها روزانه یک نفررا به میدان تخریب می برندو باکامنتهای ساختگی به استیضاح او می پردازند. 

 

در جائی که پای ما رانیز بوسط می کشند و این وبلاگ غیر فرهنگی را به بنده منتسب می کنند. اولآ اگر بنده نقدی از هرشخصی داشته باشم از اینجا مطرح می نمایم و لزومی به ایجاد وبلاگی دیگر را نمی بینم . درثانی ما هیچگاه منتقد شهروندان نبوده و نیستیم .

ادامه مطلب ...

قسمت دوم سیزده بدر

بعد از بگو مگو براهک و بحلی مدنگ که مشغول چای ریختن بود دستش را جلوی پیشانیش گذاشت و به نقطه ای در ضلع غربی جایگاه خیره شد و بعد گفت : به به گَلکی دِردَه مثل تیاره داره میاد انگاه همه دیدند شتر سواری بسرعت به انها نزدیک می شود. و ایشان کسی نبودند جز درک .... بعد از اینکه درک رسید با اشاره ای به خورجین شتر گفت بیائید کمک ....  

براهک : چرا زحمت کشیده اید اینجا که همه چیز بود  

درک : چیزی بدرد خور شما نیست  

مدنگ : اینها که ادم هستند؛ داخل خورجین چه می کنند!!!!!!  

                         از راست : براهک ؛قلندر؛بحلی ؛رامی روستائی

 

درک : این رامی روستائی است جرات نداشت تنهائی بیاد بخاطر اینکه یک لنگ  

خورجین سبک نباشه و از روی شتر نیفته جمکو نیوز را هم داخل لنگ دوم خورجین گذاشتم 

مدنگ : گَرمٌرگی بجنتت رامی از که می ترسی . تو اینروزها شهردارو بخشدار همه رفیقت هستند و در وبلاگت کامنت می گذارند . درک را هم داری دیگه چه مرگته

تیزبین : ای کاروان اهسته ران که ارام جانم می رود  

مدنگ : تیزبین اگه ساکت نشی همچین تو کله ات می کوبم که تیزبینی  هیچ چشات عینکی بشه 

ادامه مطلب ...