جایگاه زن در اجتماع و ادبیات شفاهی

زن در طول تاریخ همواره مورد ازار و سوء استفاده مردان بوده و هرگز حقوق آنان را نه به عنوان هم نوعی در مقابل با مرد که موجودی حتی در کنار مرد نیز به رسمیت نشناخته اند.در آغاز قرن بیستم  جنبش صطلاح زنان شدت بیشتری یافت ولی زنان تاوان بسیار دادند اما همواره توسط مردان که اغلب پول و قدرت را در دست داشتند،سرکوب شدند و تا به امروز هم نتیجه قابل توجهی نصیب آنان نشده است، از آنچه که گذشت نتیجه کردیم که زنان آزاری را تعریف دیگری است غیر از برابر خواهی و فیمینیست های برابرخواه همواره کوشیده اند تا برای توجیه خود زنان آزاری را بهانه ای برای برابرخواهی خود قرار دهند. بحث آزار زنان که ریشه در روان فرد دارد نوعی بیماری است که مردان زن آزار به دلیل باورهای غلط و عقده های روانی بدان مبتلا هستند.این مقوله باید توسط متخصصین امر بررسی شده و نتایج کلاسه بندی شدهْ آن در اختیار جوانان قرار گیرد.آموزشهای روانی و ریشه یابی زن آزاری در فرد مبتلا کمک بزرگی به بنیان خانوادهْ اوست.این مهم به راحتی توسط جامعهْ زنان قابل حصول است اما مسئلهْ برابرخواهی مسئلهْ دیگری است.موج برابرخواهی ابتدا در خارج از ایران و عمدتاً در جوامع غربی شکل گرفت،تعاریفی برای آن ارائه شد و قوانینی هرچند دست و پا شکسته برای آن وضع گردید که بعدها روشن فکر نماها دامنهْ آن را بدون کارشناسی عالمانه عیناً تنها با ترجمهْ لفظ به لفظ به داخل ایران کشاندند. پرواضح است که یافته ها و داشته های یک جامعهْ غربی به هیچ روی قابل تطبیق با سنتها و گرایشهای فطری جوامع شرقی نمی باشد.حداقل آنکه آنان در قانونگزاری نوین خود اهمیتی به خط قرمزهای قرآن نداده اند و عدول از آن را به راحتی عنوان کرده اند اما پذیرش این گذر از خط قرمز برای جامعهْ مسلمان شرقی به این راحتی نیست. این است که قوانین جدید غربی که برای خودشان هم مبهم بود،در جوامع شرقی با ابهامات جدی تری روبرو گردی از ان گذشته در شعر و موسیقی که روح لطیف خاص خود را دارد  به زنان با دیده ابزاری نگاه شده . در هیچ ترانه و اواز محلی از مقام زن به انصورت که در شان والای زن هست یاد نشده . ومتاسفانه از کارهای هنری خانمها فقط بخاطر زن بودن و قیافه اشان و بدون در نظر گرفتن کیفیت اثارشان استقبال بیشتری شده

در ادبیات شفاهی منطقه نیز جایگاه زن خیلی متزلزل و ابزاری و زننده است .از آنجا که ترانه های بومی و آوازهای محلی که بخش بزرگی از ادبیات شفاهی را تشکیل می دهند،همواره بیانگر افکار و عواطف عامه است،می خواهیم تصویری از زن در اثار محلی و استانی برسی کنیم . با اینکه تاریخ دقیقی از پیدایش موسیقی محلی در دست نیست ولی در ان شکی نیست که شکل گیری موسیقی محلی در منطقه و استان بعد از امدن سیاهان و الهام گرفته از نوای زار و کسر هند و ساز لیوا است و قدیمی ترین ترانه سرای شناخته شده نیز نصرک از نسل همان سیاهان مهاجر می باشد . که اثار منحصر بفردی از خود بجای گذاشت . ولی بدون اینکه توجهی در مقام شایسته زن شود . و ترانه مشهور فاطمه سلطان که سراینده اش نیز او می باشد با نفرین به فاطمه سلطان اغاز می شود !!!! فاطمه سلطان خیر نبینی .............. هنرمندان قشمی امثال علی محبوب و محمد منصور بشتر در وصف ران و سینه زنان ترانه خوانده اند یا اینکه  علی محبوب می گوید قربون سینگل عینکت ، بکن ببینم انصورتت و در جائی می بینیم که سه خواهر با محمد منصور قرار می گذارند (پری هندن سه تا خواهر .......) علی میرشکال هم می گوید (ای چن به روی سینه تن      خدا ادونت که زینتن) حسین وفادار هم می گوید (بی مه ولت که و رفتی دنبال چوک تاجرون)  یا اون یکی از ترس سگ به صالحه پناه می برد ( اوی صالحه سگ نَ لَهَ اوی بختم نکه بگتم) ولی ابراهیم شاعر کریانی همیشه به زنها تهمت زده (شوئی هوند یارو داخلن در باز ناکن ) یا( معصوم از راه بودن گمراه  شو شکایت ایکه داد گاه) . ودر اهنگهای محلی نیز  : جَتی جنک به تی ملغون ، ویا اهنگهای اقای ابراهیم حسن احمد که همه اش اهانت به زنان است و وقتی هنرمند ما قاسم گزیچی است که از بس اهنگهایش افتضاحه اصلآ گوش نمی کنم . این بحث نه تنها در ادبیات شفاهی و موسیقی صدق می کنند بلکه در محاوره، برخوردهای روز مره و اداب و سنن ملموس و مشهوده و مردان منطقه ازادند که از روابط نامشروعشان با زنان غریبه با افتخار سخن بمیان بیاورند ولی زنان منطقه شاید بجرم سلام علیک با مرد همسایه سرشان را بباد بدهند  

                    

نظرات 4 + ارسال نظر
خاک باک (رحمتى) یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://m-rahmati.blogfa.com

ادبیات شفاهی منطقه:
اقای براهک,اجازه بدهـــــید اندکی باشما مخالفت کنم.

به نظر اینجانب خواننده های مذکـــور در عین خوانندگى ونوازندگی

محافظه کاری و احترام را از دست نداده و قطعی سخنی نرانده اند.

این درست نیست که وقتی می گویند (دلــبر )برداشـــت زن از این

دلبر داشته باشیم , شاید نکاهش به گلشن ,دوست ....باشـــد

مثــــــال: از دیدگاه جنابعالى از بیت زیر جه برادشت میکنیم

دلا امشب به می باید وضو کرد و هر ناممکنی را آرزو کرد

به هر حال اینکه خواننــــده هاى مذکور شعر هاى نادرسـتى

سروده اند صحیح نیست _

در نهایت اینکه عشق,دلبر و... را اهانت و لذت جوئی جسمی

تفسیر کنیم اصلا" درست نیست.
--------------------
جایگاه زن در اجتماع:
دو نکته و عنصر محوری در مورد حق زنان باید مورد توجه قرار گیرد. از جمله شناخت اصل انسانیت که در این اصل خصلت مشترکی بین زن و مرد است و تفاوتی در این زمینه میان آنها وجود ندارد.
اگر چنین شناختی حاصل شود عدم تفاوت میان زن و مرد مشخص می‌شود وزن می‌تواند به همان جایگاهی برسد که مرد می‌تواند و در فرهنگ قرآن در عنصر انسانیت هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و زن می‌تواند در هر جایگاهی قرار گیرد که مرد می‌تواند.

با ارزوی بهترین نعمت الهى برای شما که همانا سلامتیست



سلام
برای مخالفت لزومی به کسب اجازه نیست
متوجه منظورتان از خواننده های مورد بحث نشدم
ایا کلی دفاع می کنید و یا به دفاع از برادرتان و قاسم گزیچی پرداخته اید؟
تعریف شما از گلشن دوست چیست؟ شاید شما حضرت دوست را در ترانه های محلی می بینید ؟ ایا وقتی ابراهیم حسن احمد می خواند سیریکی بهداری شما فکر می کنید ایشان گلشن دوست را در بیمارستان سیریک دیده؟ وقطعه شعری را که شما نوشته اید همخوانی با ترانه های این دوستان و بحث ما ندارد
به نظر شما عشق و دلبر در اهنگهای برادرت و قاسم گزیچی چه تعریفی دارند؟
با قسمت دوم کامنت شما کاملآ موافقم ولی همه اینها شعاری بیش نیست و کسی به این حرفها ارج ننهاده
خوش امدی دوست عزیز سرزهی

خاک پاک سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:28 ب.ظ http://m-rahmati.blogfa.com

سلام دوست عزیز :
با مطالب جدید بروزیم
نظرات شما عزیزان باعث دلگرمی ما خواهد شد

مسعود چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ب.ظ

سلام ابتدا بگم مقاله خوبی بود۲ـ بنده واقعا شما رو نمیشناسم و هیچ دلیلی هم بر دشمنی یا غرض ورزی با کسی ندارم از نقدشدن هراسی ندارم با همه دوست هستم در کل ادم مثبت اندیشی هستم ولی نمیدانم چه مسئله ای پیش امده که اسم منو تو وبلاگتان اوردیداگه مسئله ای هست حاضرم سوئ تفاهم روحل کنم.

سلام بر شما اسم شما را اورده ام؟ متوجه منظورتان نشدم

اسما سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ق.ظ

با سلام من اولین بار بود وبلاک شما رو میدیدم دنبال اهنکهایی از ابراهیم شاعر کریانی بودم که دیدم در موردش جیزی که حقش نیست نوشتین
من بهتر از شما ابراهیم شاعر رو میشناسم ابراهیم شاعر و خواننده است اون شعرهاشو برحسب واقعیت و اطرافیانش میکفت هر جیزی که میدید و حادثه ای که میشد درمورد اون شعر میکفت همه اشعار او همینطور بوده من درمورد خواننده های دیکه که کفتین کاری ندارم من فقط درمورد ابراهیم شاعر میکم اون شعرهای قشنکی کفته بهتره بکیم وقایع رو به شعر تبدیل میکرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد